کوتاه سیاه، کوتاه سپید :: آرمان حسینی

کوتاه سیاه، کوتاه سپید

زندگی توی دنیای خاکستری، سیاه، سپید.

عابران سر به زیر، صورت های بی لبخند، سرد، جای زخمی زیر شقیقه ها، خط روی پیشانی، شانه ها کمی بالا، دستهای آویزان.

صدای پا، گاهی صدای پچ پچ و زمزمه ای میان سایه ها.

فراموشی تمام واژه ها، تعریف تازه‌ای: برابری برای برده ها.

جای زخم اخبار توی گوش و رد یک عصای زیر دست و پا، نگاه توأم با عبور بی تفاوت از کنار سال‌خورده ای که دست گذاشته روی دیوار و زانو بر زمین.

نقش یک نقاش برای طرح ایده ای که یادبود رنگ های زنده است، با قلم سیاه، سپید.

کاش اسیر یک لنز باشیم، کاش هیچکدام واقعی نباشند.

کدام خاطره بود که رنگ شقایق هایش... فراموش کرده‌ام، شاید سیاه، شاید سپید بود؟

  • جمعه ۲۸ دی ۹۷
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan